آری در باغ معبد و در سایه ی حصار این شهر دیده ام
که آزادترین شما آزادی خود را همچون یوغ بر گردن
نهاده و همچون دستبندی دستهای خود را بدان بسته است. و
قلب من از غصه خون می ریزد که شما را بدین سان
می بینم ، زیرا شما تنها وقتی آزاد خواهید بود که حتی آرزوی
جستن آزادی را جز لگام اسب ندانید و دیگر از
آزادی در مقام یک آرمان و توفیق سخن مگویید
جبران خلیل جبران